«بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» نام کتابی به نویسندگی «دیوید سداریس» و ترجمه «پیمان خاکسار» است. این کتاب مجموعهای از مقالهها و یادداشتهای طنز دیوید سداریس نویسندهی آمریکایی است. پیمان خاکسار در مقدمهی کتاب مینویسد: «ممکن است با دیدن عناوین بعضی از کتابهایی که ترجمه کردهام با خودتان بگویید این نویسندهها دیگر کیستاند؟ شاید پیش خودتان فکر کنید که خاکسار دوست دارد نویسندههای بیاهمیت و ناشناخته را از تاریکترین کنجهای ادبیات جهان پیدا کند و آثارشان را ترجمه کند. اینطور نیست. این نویسندهها مهماند؛ شاید مهمتر و مشهورتر از کسانی که آثارشان در ایران ترجمه و خوانده میشود. در دورانی که فقط مخاطب ادبیات بودم و ترجمه نمیکردم همیشه برایم سؤال بود که چرا هیچ مترجمی سراغ این آثار نمیرود؟ شاید همین باعث شد که به ترجمه روی بیاورم و نویسندههایی را که دوست داشتم ولی آثارشان به فارسی ترجمه نشده بود به شما معرفی کنم تا در لذت خواندنشان باهم شریک شویم. دیوید سداریس هم از همین دسته نویسندگان است.» سداریس پرمخاطبترین طنزنویس پانزده سال اخیر آمریکاست. کتاب حاضر یکی از پرفروشترین کتابهای سال ۲۰۰۰ آمریکا شد. سداریس به خاطر این کتاب جایزهی «ثربر» برای طنز آمریکایی را برد و مجلهی «تایمز» او را طنزنویس سال نامید. او تاکنون بیش از چهل مقاله در مجلهی «نیویورکر» چاپ کرده است. بخشی از یادداشت «بکنش دوتا»ی سداریس دربارهی دشواریهای یادگیری زبان فرانسه:
«برای من وحشتناکترین مانع در یادگیری فرانسه این است که هر اسمی جنسیت دارد و این جنسیت بر روی ضمیر و صفت اثر میگذارد. به این خاطر که زن است و تخم میگذارد، مرغ مذکر است؛ اما کلمهی مردانگی مؤنث است. چون دستور زبان فرانسه اینطور دستور فرموده، هرمافرودیت مذکر است و بیحاصلی مؤنث. ماهها تلاش کردم تا رمز پنهانش را کشف کنم ولی بالاخره فهمیدم که عقل و منطق نمیتوانند هیچ کمکی به من بکنند. هیستری، روانپریشی، شکنجه، افسردگی: به من گفته شد هر چیز ناخوشایندی احتمالاً مؤنث است. کمی امیدوار شدم ولی این نظریه هم با کلمات مذکری مثل جنایت، دنداندرد و اسکیت به باد فنا رفت. من مشکلی با یادگیری خود کلمات ندارم ولی جنسیتها به اشتباهم میاندازند و در ذهنم نمیمانند. چه حقهای سوار کنم که یادم بماند ساندویچ مذکر است؟»
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.